Saturday, July 14, 2007

قيمت رو چه طوري بگيم مشتري در نره؟



آقا اكثر مواقع كه من براي قيمت دادن يك وب سايت فكر ميكنم اخرش يا كلاه سرم ميره يا پروژه رو از دست ميديم. ببينيد اين قيمت دادن به 1000 تا فاكتور بستگي داره. اونهايي كه يك پارتي تو مجموعه دارن كه وضعشون خوبه. يك قيمتي ميدن كه پرت نباشه. جاي چونه هم داشته باشه. گاهي ما براي گرفتن پروژه بايد بريم يك شركت. خوب اونجا نسبت به بزرگي و يا كوچكي پروژه يك قيمتي كم و يا زياد ميگيم ولي اكثرا در تخمين قيمت پروژه اشتباه ميكنيم. مثلا من چند وقت پيش يك پروژه بهم پيشنهاد شد كه فقط امكان ديدن وب سايت طرف بود والا غير. ما هم به نظرمون آمد كه اينا پولي ندارن بعدا كه براي تحويل پروژه رفتم ديدم به به. چقدر اينا تو دلشون به ما خنديدن. البته من به خاطر بزرگي يك شركت قيمت رو هيچ وقت بالا نميگم ولي براي كوچكي يك شركت قيمت رو پايين ميارم. بعضي ها قيمت كلي ميگن. بعضي ها قيمت رو صفحه اي ميگن. بعضي ها همين طوري يلخي ميگن. منم كه قيمت رو با هزار تا فاكتور ميگم. اوني ميبره كه قيمت رو با پارتي ميگه. شما مخالفييييييييييييييييي.


4 comments:

بنده زاده said...

خيلي كلافه هستم ها. همين

حمید said...

از تیترهایی که برای بلاگت انتخاب میکنی معلومه چه حال و روزی داری

میگم تو نمیخواهی یه فکر اساسی تر بکنی؟ همه اش هم تقصیرها رو گردن کامپیوتر گردن شکسته نندازی؟

شاید مشکل جای دیگه هست. مثلا وضعیت مزخرف اقتصادی. خب تو اون وضعیت انتظار داری آفر بزنی بعدش پول پارو کنی. نه عزیزکم. این خبرا نیست. از قدیم ندیم ها یه ییلاق قشلاقی مرسوم بود که وقتی محیط برای کار سخت میشد و زندگی از چهارچوب هاش میزد بیرون ملت می رفتند جایی که بشه زندگی کرد

تو نمیخواهی برای مهاجرت اقدام کنی و عین یه آدم بری سر کار و زندگی کنی. من هر دفعه وبلاگت رو باز میکنم حالم بد میشه. میدونم شرایط سختی داری اما مطمئن باش با شکایت فقط حال دیگران و از همه مهمتر خودت رو بد میکنی

یه چاره اساسی کن فری جان

بنده زاده said...

واقعا كه. من ميگم تمام پولمو خوردن. شما ميگي بيا خارج. با كدوم پول. اصلا شما بهتره وب لاگ منو نخونيد. همين. حالت.ن هم خوب ميمونه

حمید said...

ببخشین

سو تفاوت شده. شما هر چی دوست داری بنویس منم دیگه غر نمیزنم

!!!!!!!!!!!!!!!!!!