Saturday, December 15, 2007

يك مقاله

آقا جان مخلصيم. ما ديدم كه اين بر و بچ اطراف ما خيلي بي سوادن و فقط ما خيلي كمالات داريم اينه كه گفتيم چند تا مقاله بديم كه بلكي دلي رو هم خوش كنيم. اينم مقاله http://persianpandora.net/PersianPandora-Graphic/BA-269-P.asp

Wednesday, December 5, 2007

Bamagazine مجله

خوب اگه بخوام يك مجله گرافيك محشر معرفي كنم مجله bamagazine هست. يك مجله كه اصول يك طراحي با قاعده و درست رو معرفي ميكنه. از اصول استفاده درست از رنگها، اصول حاشيه در عكس ها، سايت هاي قشنگ عكس، طراحي يك وب سايت جذاب و خلاصه متحول مي شين. ميخواين كار و زندگي تونو ون كنيد و هي طراحي كنيد. اينم آدرس سايتش: www.bamagazine.com

Monday, December 3, 2007

ما بدو، آنها بدو

موقعي كه فارغ التحصيل شدم، زبان برنامه نويسي اون موقع فاكس پرو بود. وارد بازار كار كه شدم ويژوال بيسك آمد. بعد از يك سال asp. بعد از يك سال دات نت 2003. حالا هم كه قربون خدا برم دات نت 2007 و Uml و Ajax و ... من ميخوام بدونم اين برنامه نويس ها تا كجا ميتونند همين طوري دنبال زبونها بدوند. الحمد الله كه اين قدر هم سرعت بالا است كه ما هميشه 1 قسمت از هزاران قسمت زبان جديد رو به دست ميگيريم و به روش سمبل 90 تاي باقي مانده رو با همون 1 قسمت مي نويسيم. فكر ميكنم ما در انتخاب فيلد كامپيوتر اشتباه كرديم. حالا انتخاب برنامه نويسي ديگه ظلم مسلم بود در حق خودمون

Saturday, December 1, 2007

دوباره ...


والا ما اطلاعاتمون رو از روي سرور فراكارانت كه بسيار بسيار ازش ناراضي بوديم برديم روي كارا هاست. خوب اسم سايتها رو هم يك جور ديگه رزرو كرديم چون بعضي هاشو فراكارانت رزرو كرده بود. برنامه من اينه كه يك مدت رو سايت كار كنم ببينم مينونم رتبه بگيرم؟ به نظرم يك جوري ميشه از وب سايت پول در آورد. البته به نظرم

Saturday, November 24, 2007

خدايا

از وقتي يادمه يك آرزو داشتم. يك اسب. گمونم از 10 سالگي شبها كه ميخواستم بخوابم به يك اسب فكر ميكردم كه داره از پرچينها ميپره و من هم روش سوارم. وسط راه هم يك رودي بود و جوب آبي و ... . حالا جالبه خدا چقدر منو دوست داره. ما قراره چون شبها ماشين گيرمون نمي ياد يك خر بخريم. چون اسب محوطه باز ميخواد. ترافيك تهران هم نميزاره. اينه كه خر رو بگيريم ببينيم چي ميشه. خدايا متشكرم. واقعا متشكرم. خيلي خيلي. خيلي خيلي. گمونم بايد يك سري برم پيش خدا. خيلي حرف دارم.

Saturday, November 10, 2007

در آمد من

وقتي آخر ماهه، يك كاغذ بر مي دارم و كلي چيزهايي كه ميخوام با پولم راست و ريست كنم مينويسم. همين طور كه مينويسم ميبينم اوه خدا چه قدر با همه كارهاي واجبم فاصله دارم. بعد پول كه مي ياد 4 روز كه ميگذره ميبينم هيچي نمونده. و فقط تا آخر ماه مراقبك كه كم نياد. با اين كه من خودم قبول دارم خيلي جاها كوتاهي كردم خيلي جاها بايد يك كارهايي رو ميكردم فوق ليسانسم رو بيشتر ميخوندم كه قبول شم نميدونم مطالعه رو مباحث كامپيوتر بيشتر و بهتر ميكردم ولي واقعا با همون تلاش، گمون ميكنم بيشتر از اينها بايد در ميآوردم. صبحها قبل از رفتن به شركت رو كاناپه ميشينم و فقط 3 دقيقه فكر ميكنم. بعد فكرهام به جايي نميرسه. به جايي نميرسه.

Wednesday, October 24, 2007

برگشتم بابا

خوب خوب بنده در حال حاضر در حال كرال پشت در محيط طرب انگيز share point هستم . و كلي هم چيزي ياد گرفتم. تا كشف جديدي به عمل مي يارم كلي ذوق ميكنم. ما اينيم ديگه چه ميشه كرد. كلي هم با امكانات جاوا اسكريپت آشنا شدم. يك چيز ديگه تازه فهميدم كه يكسري از سايتهام هم منقزض شده و بايد ابقا بنمايم. اوضاع كار و بار من هم مثل نوار قلب آدمهاي مرحوم ميماند و بس. كلي حرف دارم ولي وقت ندارم سر فرصت بر ميگردم . غزت زياد